بنام خدا
فرآیند حل مسئله در تویوتا
1. استنباط اولیه مسئله ( مشکل پیچیده، مبهم و بزرگ )
درک شرایط، یعنی مشاهده شرایط با یک ذهن باز و مقایسه شرایط واقعی با استانداردها است. برای واضح ساختن مشکل، باید به محلی که مشکل وجود دارد رفت یعنی درک شرایط از نزدیک. این کار ممکن است شامل اولویت بندی چند مشکل مختلف در یک تحلیل پارتو باشد. این ابزار کاربردی ترین ابزار تحلیل آماری در شرکت تویوتا است.
2. شفاف کردن مسئله
3. یافتن منبع علت
4. بررسی 5-چرا؟
5. اقدام متقابل جهت حل همیشگی مشکل
6. ارزیابی
7. استاندارد سازی
استاندارد سازی فرآیند جدید بسیار مهم است. همانطور که قبلا ذکر شد، استاندارد سازی و یادگیری در کنارهم منجر به بهبود مستمر می شوند. اگر شما فرآیند جدید را استاندارد نکنید، یادگیری به فراموشی سپرده می شود و در نهایت بهبودی اتفاق نمی افتد. بیشترین تاکید تویوتا بر روی تفکر در مورد مشکلات و راه حل ها است. حل مشکلات 20% به ابزار و 80% به تفکر بستگی دارد.
خود اصلاحی: مسئولیت، خود بازتابی و یادگیری سازمانی
کار گروهی هرگز پاسخ گویی فردی را تحت الشعاع قرار نمی دهد. پاسخگویی انفرادی هرگز به معنای سرزنش و تنبیه نیست، بلکه به منزله یادگیری و رشد است. در ژاپن خوداصلاحی بدین معنی است: زمانی که شما چیزی را اشتباه انجام دهید در ابتدا باید احساس شرمندگی کنید. سپس باید برنامه ای را برای حل مشکل طراحی کرده و صادقانه باور داشته باشید که هرگز این نوع اشتباه را مجددا مرتکب نخواهید شد. خود اصلاحی یک یادآوری ذهنی است، یک نگرش است. این مفهوم صداقت در مورد نقاط ضعف خود است. اگر یک سازمان نقاط ضعف خود را تشخیص دهد، این سطح بالایی از توانایی است و موضوع این جا ختم نمی شود. برای غلبه بر نقاط ضعف چه تغییراتی باید در سازمان ایجاد شوند؟
ایجاد یک سازمان یادگیرنده: یک سفر بلندمدت
تویوتا به منظور ارزیابی عملکرد سازمان خود فرآیندها را در قسمت های مختلف کارگاه تولید اندازه گیری می نماید و برای این کار از سنجه های ساده استفاده می کند. حداقل سه نوع معیار و شاخص در تویوتا وجود دارند:
رویکرد حل مساله در استقرار تولید ناب
1. معیارهای عملکرد نهایی: نشان می دهند عملکرد شرکت چگونه است؟ در این سطح، تویوتا از معیارهای مالی، کیفیت و ایمنی استفاده می کند.
2. معیارهای عملکرد عملیاتی: کارخانه با یک بخش کار خود را چگونه انجام می دهد؟ عملکرد آنها چگونه است؟
تویوتا برای پیگیری عملکرد در سطح کارخانه چند معیار و شاخص کیفیت ساده مانند تعداد قطعات معیوب در میلیون و بهره وری را مورد بررسی قرار می دهد.
3. معیارهای بهبود گسترده: اینکه واحد تجاری یا گروه کاری، کارشان را چگونه انجام می دهند؟ تویوتا اهداف گسترده ای را برای شرکت وضع می کند که به اهداف گسترده برای هر واحد تجاری و در نهایت هر واحد کاری تبدیل می شوند.
چرا برخی شرکت ها به طور جدی برنامه های بهبود مستمر دارند در حالی که شرکت های دیگر برنامه هایی سطح دارند که قبل از موثر واقع شدن از بین می روند. پاسخ سوال این است که مدیریت ارشد در شرکت های دارای برنامه های جدی بهبود، مدیران فرآیندگرا هستند ولی مدیران شرکت های ناموفق، مدیران نتیجه گرا هستند. مدیران نتیجه گرا فورا می خواهند نتایج سودآوری برنامه بهبود مستمر را اندازه گیری نمایند. مدیران فرآیندگرا صبورتر بوده و معتقدند که سرمایه گذاری بر منابع انسانی و فرآیند منجر به نتایج مطلوب خواهد شد. به طور خلاصه، طراحی شاخص ها و سنجه های استاندارد جهانی تویوتا در اولویت بالایی قرار دارند. برای آنها سنجه هایی مهم هستند که در ارتباط با حل مشکلات و حمایت و پشتیبانی از رویکرد فرآیندگرا باشند. مهم ترین سنجه های یادگیری، پیشرفت در جهت اهداف بهبود پیوسته است که فرآیندی به نام (( هدایت و تشویق برای یادگیری )) است. کلید یادگیری سازمانی، همسو سازی اهداف کارکنان با اهداف مشترک بلندمدت سازمان است.
- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۷
- ۴۷۵ نمایش