Lean Management

مدیریت ناب

Lean Management

مدیریت ناب

مدیریت ناب یک وبلاگ آموزشی و تحلیلی درباره ارزش آفرینی در سازمان و مدیریت و راه هــــــای شناخت و دستیابی به موفقیت در زندگی کاری و فردی است. گروه مهندسی مدیریت ناب متعــهد است هر آنچه که آموخته با شما به اشـــــتراک بگذارد و در ترویج "ما می توانیم" نهایت سعی و تلاش خود را بکار گیرد.

۵۲ مطلب با موضوع «موفقیت و اصول آن در زندگی» ثبت شده است

بنام خدا

زنی که رکورد تمام رقیبان خود را شکست!!!

در 4 ژوییه 1952، زن جوان 34 ساله‌ای به نام فلورانس چادویک تصمیم گرفت نخستین زنی باشد که شناکنان جزیره کاتالینا تا ساحل کالیفرنیا را بپیماید. او قبلا رکورد شنا را در مسیر مانش شکسته بود. آن روز، 15 ساعت و 55 دقیقه پس از حرکت او را به داخل قایقی کشیدند که مادرش در آن‌جا منتظر وی بود تا گرمش کند زیرا از سرما بی‌حس شده بود.

وقتی خبرنگاران از او پرسیدند چرا زمانی که آن‌قدر نزدیک به هدف بود از ادامه دادن منصرف شد، پاسخ داد که وجود مه مانع می‌شد کالیفرنیا را نبیند و این امر موجب ناامیدی و دلسردی‌اش شده است. او 33 کیلومتر را طی کرده بود و فقط 1 کیلومتر دیگر باقی مانده بود،ولی پس از مدتی، او دوباره برای این کار ناتمام آماده شد.

و این بار هم، همچنان مه بود اما او می‌دانست که هدف و مقصدش پشت آن مه غلیظ قرار دارد... و سرانجام به پیروزی رسید. نه تنها پیروز شد بلکه توانست رکورد تمام مردان شناگر قبلی را نیز بشکند.

چادویک می‌گوید: "برنده" هیچ‌گاه تسلیم نمی‌شود و "تسلیم‌شونده" هیچ‌گاه برنده.

وقتی هدفی برای خود مشخص کردید، حتی اگر مه بود پایداری کنید. وقتی که تسلیم می‌شوید ممکن است در چند قدمی موفقیت باشید. هدف خود را تصور کنید حتی اگر آن را نمی‌بینید. تجسم به شما شهامت می‌دهد تا استقامت داشته باشید و موفق شوید.

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

قبل از اینکه خود را به وضوح در آینه تماشا کنید ابتدا گرد و غبار و خاک روی آینه را به دقت تمیز کنید

خوب توجه کنید که چطور شما احساسات خود را می توانید مثبت هدایت کنید. با قدرت درک عقل و فهم و شعور خود شما این امکان را در اختیار دارید که خود را به بهشت یا به جهنم بکشانید. دقت کنید که اوضاع و احوال به خودی خود سرنوشت ساز نیستند بلکه بستگی دارد به اینکه ما چگونه آن را ارزش یابی کنیم و ایده ما نسبت به آن چگونه است. متاسفانه ما به ندرت از این مرحله با موفقیت گذر می کنیم، که در هر جرقه فکری بتوانیم حالات روحی و روانی خود را جایگزین سازیم. به خصوص در موقعیت های نامطلوب بحرانی نمی توانیم این احساس را به طور صحیح هدایت کنیم.

احساس بدبختی کردن روی هم رفته از طریق یک تناقض و یک تضاد درونی ایجاد می شود. چنانچه ما موقعیت های پیش آمده را بپذیریم و قبول کنیم، آن موقعیت هرگز برای مان تکان دهنده نخواهد شد. از خودگذشتگی به آن معناست که زمان حال را با آرامش بپذیریم و آن را طوری ببینیم که هست. به جای آنکه به شدت آنرا رد و با آن مخالفت کنیم. با موقعیت موجود و اتفاقات و حوادث ناگوار از خود گذشتگی نشان دادن به هیچ عنوان به آن معنی نیست که در برابر عمل انجام شده خود را دست و پا چلفتی نشان دهید. به این سخنان پندآموز دیل کارنگی توجه کنید:

- آه خدایا، به من صبری عطا کن، تا بتوانم آنچه تغییر ناپذیر است، تحمل کنم.

- جراتی ببخش تا آنچه تغییر پذیر است تغییر دهم و دانش و فهمی ده تا میان این دو تمایز قایل شوم

در هر اتفاق تاثیرگذاری که شما را آشفته می کند از خودگذشتگی به شما این کمک را می کند که به یک آرامش و صلح درونی برسید. پائول فرینی نویسنده مشهور آمریکایی اعتقاد دارد که پیدایش هر حادثه ای شروع تکامل انسان است برای کسانی که به آن معتقدند. حوادث برای انسان های باایمان گذر تکامل است که می توانند از آن درس بگیرند. در موقعیت های بحرانی با جد و جهد کردن و خود را به آب و آتش زدن و از خدا کمک طلبیدن بدین معنی نیست که شما از خدا فاصله گرفته اید و حالا باید به سوی او بشتابید بلکه با کمال اطمینان در کنار شماست و حتی در لحظه آرامش کنونی هم همواره باید خدا را در کنار خود احساس کنید. شکرگذاری نه تنها روحیه شما را بهتر می سازد بلکه اعتماد به نفس بیشتری به شما می بخشد چراکه زندگی را سرشار از شادی می کند . از این نقطه نظر این ارزش را دارد که افکارمان را روی سپاس گذاری و شکرگذاری متمرکز می کنیم. پس خیلی با ارزش است که شکرگذاری را به عنوان مهمترین اصل در برنامه های روزانه خود قرار دهیم.

 

دعای خیر در حق دیگران باعث تقویت روحیه شما و زمینه پیشرفت شما را در زندگی فراهم می کند

فکر شما کنترل کننده اعمال شماست. وقتی فکرتان مثبت باشد، احساس شما تحت تاثیر قرار می گیرد. پس احساس خوبی پیدا می کنید و در موقعیت خوبی قرار می گیرید تا فکر و رفتارتان را بتوانید بهتر با یکدیگر پیوند دهید. فکر و عمل باید مثل چرخ دنده ها به یکدیگر متصل باشند. چون تفکر بدون عمل فقط در قالب آرزو می گنجد. سعی کنید عمل خود را با فکر دقیق انجام دهید.

فقط روی نتیجه کار حساب کردن، بازی قمار است، یعنی همه چیز و یا هیچ چیز. امکان دارد در این میان برنده باشید ولی بدانید در نهایت بازنده خواهید شد. به جای اینکه مدام به نتیجه و حاصل کار خود فکر کنید سعی کنید خود را با فعالیت هایی مشغول کنید که شما را به هدف نزدیک تر می کند که اصطلاحا به آن افکار جهت یابی شده می گویند. سعی کنید با تمرکز کار خود را به نحو احسن انجام دهید. تاکید بر این است که فرد خود را از لحاظ فکری روی اقداماتی که جهت رسیدن به هدف، قصد انجامش را دارد متمرکز کند. تعامل در افکار و عمل می تواند شما را به هدفی که می خواستید برساند. وقتی که شما جهت یابی شده فکر کنید و یا دست به عمل یا اقدامی بزنید، اگرچه در برابر نتیجه مورد ستایش واقع نمی شوید اما هم چنان در میانه راه کارهای تان به سوی هدف، خشنود و راضی هستید. بنابراین به این نتیجه خواهید رسید که خود راه، هدف است. لذتی که در این راه به دست می آورید، هیچکس نمی تواند برداشت کند، جز خود شما که از این بابت خوشحال هستید، اما توجه کنید که به آن وابسته نشوید. این احساس رضایت آخر راه و هدف نیست.

افکار شما مقدمه ای برای شاد زیستن و انواع شانس ها و موفقیت های شما به حساب می آیند. سعی کنید انرژی خود را بیهوده صرف افکار غیر تولیدی نکنید و از موقعیت ها حداکثر بهره را ببرید، چون افکار مثبت شما این زمینه ها را به راحتی برای تان فراهم می کنند. 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

مرد جوان و کشاورز

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد.

در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.

سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد...
اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

افکار مولد و سازنده

اغلب بر ما مشخص نیست، که چقدر زیاد زندگی از طریق افکارمان برنامه ریزی می شود. جای هیچ تعجبی نیست، زیرا به قدری افکار به ما اعتماد دارند که نفس کشیدن ما به ما. اگر یکبار به درستی بنگرید، برای تان مسلم خواهد شد که شما همواره به طور ماهرانه ای طبق گفتار درونی خود عمل می کنید بدون اینکه خود متوجه باشید. آنچه شما می اندیشید، بر رفتار و اعمال شما تاثیر گذار می شود همانطور که احساس می کنند و به این وسیله هم آنچه برای شما اتفاق می افتد به مرحله ظهور می رسد. اگر شما طوری اندیشه کنید که دنیا پر از خطر است، جرات پیدا نمی کنید افکار خلاقانه ای داشته باشید، چیزی را خلق کنید و طوری رفتار کنید که حداکثر به یک اعتماد و اطمینان و امنیت خاطر برسید. یعنی دست به یک کار محتاطانه می زنید و قدم در جای امنی می گذارید که دیگران با اطمینان آنرا طی کرده اند و جرات نمی کنید حتی قدم در سرزمین ناشناخته بگذارید و چیز جدیدی کشف کنید. چنانچه دنیا خود را بر ضد خود ببینید، اغلب ترس سراسر وجودتان را فرا می گیرد، همانطور که انتظارش را داشتید. از این طریق شما ترجیح می دهید که قدم به یک جای مطمئن بگذارید و پس از آن چیزهایی را تجربه کنید که دقیقا طبق نسخه پیچیده شده از طرف دیگران بوده است.

واجب است که شما با الگوی فکری خلاقیت خود و با آموخته های خود درک کنید. هر دوی اینها مشخص کننده این مطلب است که شما چگونه دنیا را می نگرید و به این وسیله بخشی از آن را هم خلق می کنید. بسیار مهم است که شما طبیعت، ذات و فطرت گره خورده خود را با الگو و طرز تفکرتان به درستی بشناسید و قبول کنید.

با داشتن یک حس کامل خود ارزشی می توانید حساب کنید که در هر کاری موفق خواهید شد. شکست های تان را هم به پای یک مساله می گذارید که چیز مهمی نیست و با خود می گویید: دفعه بعد حتما موفق خواهیم شد. این حس به خصوص اگر از دوران کودکی ایجاد شده باشد بسیار تاثیرگذار است. اگر در دوران کودکی از احساس ارزشمندی و عزت نفس به اندازه کافی برخوردار شده باشید، در رشد افکار شما هم تاثیر گذار می شود. وقتی دست به کاری می زنید، چون انتظار شکست دارید، قطعا شکست به سراغ تان خواهد آمد و در نهایت هم شکست خواهید خورد و به این طریق، شما در ذهن خود از طریق افکار آموخته شده و شرطی شده منفی در زمان حال مانع از آن می شوید که تجربیات مثبت به دست آورید.

توجه داشته باشید که در افکار خود عالمانه کنکاش کنید

هر اتفاقی که برای تان رخ می دهد، دو جهت دارد. هیچ روشنایی ای وجود ندارد که درکنارش سایه نباشد. این روش که افکار منفی را نام دیگری بگذاریم از این جهت به درد می خورد که شما با دقت تمام به جای اینکه جنبه منفی آنرا بنگرید به جهت مثبت آن فکر کنید و ذهن تان را به سمت آن سوق دهید و هدایت کنید. حتی برای احساس ارزشمندی خود می توانید نام گذاری کنید. دقت کنید به این مساله که حتی زمانیکه که یک کار غلط انجام می دهید، بازهم در مورد خود، خوب فکر کنید و هرگز خود را از ارزش نیاندازید. بیاد داشته باشید کسیکه از روی افکار خود همه چیز را منفی تلقی می کند، ضرورتـا بایستی شکست بخورد. هرگز سعی نکنید که منحصرا مثبت نگر باشید. هیچ وقت خود را جزو افرادی به حساب نیاورید که مطلقا زیبا اندیش و زیبانگر هستند و اعتقاد دارند که هر طور شده باید دنیا را بسازند. یک تغییر مثبت در افکار، به آن معنی نیست که شما به آنچه می خواهید سریع برسید. با افکار جادویی و آرزوی مطلق اینکار میسر نخواهد شد. حاصل افکار مثبت گاهی فریبکارانه است.

این مطلب ادامه دارد ... 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

4-   با سرعت خود پیش روید

نه فقط اندازه قدم ها مهم است بلکه سرعت هم مهم است این تضمین می کند که شما چقدر سریع به هدف تان می رسید با این همه با احتیاط باشید. هر روش سریع، سریعا به هدف نمی رسد. آیا اینکه شما سریع یا آرام به جلو بروید ابتدا از یک سوال شوق برانگیز خودتان شروع می شود؟ سعی کنید که همیشه عواقب کار را در نظر بگیرید. سرعت هم از ضروریات قابل دید است. عملکرد اگر اجرا شود نتایج قابل انتظاری به دست می آید. بنابراین از موقعیت ها باید سریع و درست استفاده شود. گویی که فقط شانسی یکباره است مسلما می توانید با این ضرب المثل مقایسه کنید. (( چیزی که خوب است دوباره هم تکرار نمی شود )). سخن معروف گورباچوف: (( هر کسی دیر بجنبد زندگی او را مجازات سختی خواهد کرد )). بعضی از اوقات هم می توان سریع عمل کرد. اصل هم همین است، فقط بعضی از کارهای سیاست مداران که سریع عمل نمی کنند و فکر می کنند خیلی از چیزها خودشان به تنهایی آرام آرام درست می شوند و اگر عجولانه انجام شود حالت عکس را به وجود می آورد توجه کنید. در هر حالت باید شما خوب فکر کنید قبل از آنکه آنرا ادامه دهید. به طبیعت خود رجوع کنید و خود را همانطور که هستید، رویت کنید و به این مساله فکر کنید، چقدر مهم است که سرعت تنظیم شده باشد. با یک مخلوطی از خودشناسی و تفکر درباره مسایل بیرونی می توانید بهترین سرعت را انتخاب کنید.

5-  از سبک به سنگین شروع کنید

این اصـــل این نکته را بیان می کند که چقدر مهم است آدم از راه آسان و عاقلانه و صبورانه شروع کند. مطمئنا راهی که از سبک به سنگین شروع می شود حتی بر سر کارهایی جزیی، به مراتب قابل استفاده تر است.گاهی احساس خوبی نسبت به انجام کاری ندارید. لیکن بایستی طوری انجام دهید که مورد تایید دیگران قرار گیرد زیرا چیزی را که کسی بدش می آید امکان دارد دیگری خوشش آید. شما هم از این روش استفاده کنید، اگر قصد دارید کاری را انجام دهید، همین طور برای خودتان از لحاظ مشکل بودن طبقه بندی کنید. همیشه جایی را شروع  کنید که برای تان از ساده ترین مقطع به حساب می آید و سخت ترین کارها را بگذارید برای آخر کار. به این مثال توجه کنید: شما می خواهید یک سبد لباس را اتو کنید. به جای اینکه از لباس های ابریشمی سخت شروع کنید، اول با رومیزی نخی آغاز می کنید یا اینکه می خواهید با اغاز آن قدرت و مقاومت خود را زیاد کنید و کار خودتان را به کرسی بنشانید. توجه کنید که با رییس شروع نکنید بلکه از پایین ترین سطح ممکن شروع کنید. اولا اینکه به این وسیله روحیه خود را گرم و آماده می کنید بدون اینکه از لحاظ روحی خسته شوید، ثانیا شما این تصور را می کنید که با چیز بی معنی شروع کرده اید، با استرس کمتر و ترس کمتر، از این طریق که همیشه با یک وظیفه تکلیف شخصی خوب انجام دهید. برای خودتان یک نتیجه موفقیت آمیز داشته باشید که کارهای بعدی شما را قوی تر و امید شما را بیشتر کند. 

6- برای برداشتن گام بعدی هیچ ترسی به خود راه ندهید 

از اینکه شما برای پیش رفتن به جلو گام بر می دارید شکی در آن نیست اما قدم بعدی را کی و چگونه می خواهید بردارید؟ بایستی دقیق و خوب روی آن اندیشیده باشید. اغلب احساس آشفتگی می کنیم و به راحتی نمی توانیم تصمیم بگیریم. ما باید پیشرفت کنیم یا اینکه سر جای خود درجا بزنیم یا دچار شک و تردید شویم؟ در این مرحله چهار موقعیت زیر می بایست مدنظر قرار گیرد:

-        شما کاری را که می کنید دوست دارید اما مسلط به آن نیستید:

در این موقعیت بایستی قدرت مقاومت و پشت کار خود را بالا ببرید تا اینکه کاملا صلاحیت دار شوید. بیاد داشته باشید: هر کاری در ابتدا مشکل است

-        شما کاری را که می کنید دوست دارید و به آن مسلط هستید

-     هر چند تسلط کافی به کار دارید و مهارت لازم را هم کسب کرده اید، اما آن کار را دوست ندارید: 

این موقعیت روتین شده و یکنواختی کار نامیده می شود. گویی کار را خواب آلوده انجام می دهید هرچند درآمد دارید اما تفریح و تنوع در کارتان نیست حتی روابط کاری تان در حد مطلوب است اما برای تان خسته کننده شده است. در این موقعیت برداشتن گام جدید بدون چون و چرا ضروری به نظر می رسد. شما اگر به این وضعیت ادامه دهید دیگر نمی توانید چیزی را تغییر دهید و هر چه هست همین است که قسمت و نصیب شما شده است، بدانید که دیر یا زود شهامت خود را از دست خواهید داد و یا به بیماری افسردگی دچار خواهید شد.

-        شما کاری را انجام می دهید که نه به آن علاقه مند هستید و نه دیگر خوب می توانید آنرا انجام دهید: 

در این موقعیت لازم و ضروری است که در اسرع وقت تغییراتی در زندگی خود به وجود آورید. 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

 ایستادگی کن ، ایستادگی کن ؛ و ایستادگی کن ... 

و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها ، جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد ندارند. و ما را  ایستاده آفرید، تا ایستادگی  را از یاد نبریم ...


  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

1-   همزمان با پیشرفت در موفقیت، شخصیت شما هم باید تکامل پیدا کند

شخصیت شما همزمان بایستی تکامل پیدا کند. حداقل فایده ای که دارد این است که شما را با صلاحیت می کند. شما بایستی با دانش خود مسئولیت پذیر شوید و از آن به طور تضمینی حمایت کنید. این دیدگاه در درجه اول به حس خودآگاهی فرد باز می گردد. در نزد سایرین رقابت بر سر شناخت ها است. در میان رقبا، اگر به طور کودکانه عمل کنید، باعث می شود که جدی گرفته نشوید و یا مورد سوء استفاده قرار گیرید. همگام با پیشرفت علمی، شخصیت شما هم باید تکامل یابد. به جاست که از دوران ناپختگی قدم به دوران پختگی بگذارید تا عناوین کاملا برازنده ای شما شوند. به علاوه بسیار ضروری است که آن شخصیت و ویژگی و خصلت که فضیلت و تقوا و پاک دامنی است را در شخصیت خود تکامل بخشید حتی زمانی هم که این مفهوم نامرسوم قدیمی و کهنه به نظر برسد. شما بایستی همواره قابل اعتماد، قابل احترام و پذیرفتنی باشید و دوستانه و محبت آمیز برخورد کنید. خواهش می کنم فکر نکنید که این ها از بدیهیات هستند. سعی کنید در حد متعادل متواضع باشید. این توصیه مرا بپذیریرد و سعی کنید این نسخه پیچیده شده را به دیگران هم بدهید وگرنه جهت قدم بعدی به سمت پیشرفت و ترقی و برداشتن گام های بزرگ دیگر هیچ فایده ای برای تان نخواهد داشت.

2-  به کجا می خواهید برسید؟ 

در کمال آرامش و به دور از هر گونه فشار روحی و استرس با این سوال شروع می کنم: شما واقعا به کجا می خواهید برسید؟ چنانچه هیچ هدفی پیش رو ندارید در واقع می توان گفت در پوچی و خلا، حول یک محور می چرخید و یا شاید هم حــالت عقب گرد داشته باشید. از این رو ضروری است که در اولین قدم، هدف خود را در نظر بگیرید. اینکه به چه کسی یا این که به چه چیزی می خواهید برسید، بستگی تمام و کمال به خود شما دارد. هیچکس نمی تواند آن را برای شما دیکته کند که چطور خوشبخت شوید.

3- در چند قدمی هدف؟

به محض اینکه هدف تان را مشخص کردید از خود سوال کنید: چگونه می توانم به آن نایل آیم؟ چه اقدامی و برداشتن چه قدم هایی ضروری به نظر می رسد تا به آن برسم؟ راه خود را تقسیم بندی کنید، همان راهی را که قرار است طی کنید. از طبقه اول شروع کنید. هر طبقه ای که میرسید برگردید و نگاهی به طبقات زیررین نیز بیندازید، هنگامی که به جلو گام بر می دارید، ردپای خود را نیز جا بگذارید و از بین نبرید. بهتر این است که این تفکرات مکتوب باشد و هم زمان کارهای برنامه ریزی شده خود را علامتگذاری کنید. لازم این است پیش زمینه کاری فراهم شود زیرا راحت تر می توانید برآورد کنید، گام شما چه اندازه باید باشد؟ کیفیت و کمیت آن مهم نیست بلکه برداشتن آن مهم است برای هر فرد در هر موقعیتی.

این مطلب ادامه دارد ... 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

شایع است ملانصرالدین می خواست فلوت زدن را بیاموزد. او از استاد فلوت، سوال کرد: چقدر باید بابت تعلیم بپردازد. معلم به او گفت: ساعت اول یک سکه، ساعت دوم نیم سکه و ساعت سوم ربع سکه. ملانصرالدین در جواب گفت: پس لطفا از ساعت سوم با من شروع کنید. شاید ما از ساده لوحی او خنده مان بگیرد، اما اغلب ما نیز دقیقا همان کار را می کنیم. اغلب ترجیح می دهیم یک مرتبه چند قدم را یکجا با هم طی کنیم و بلافاصله به راس برسیم به جای اینکه نردبان ترقی را یکی یکی طی کنیم. دوست داریم با یک جهش ناگهانی چند قدم به جلو بپردازیم. زیرا به نظرمان می رسد، خیلی سخت است که با صبر و تامل پلکان ترقی را یکی پس از دیگری طی کنیم. روی هم رفته چرا چنین روالی حاکم می شود؟ احتمالا به دوران قبل باز می گردد. به روش تربیتی منحط و قدیمی. شاید والدین شما هنوز بر سر این عقیده باقیمانده باشند که آدم باید سریع به همه چیز برسد. به ندرت از آسمان چیزی به زمین می بارد مگر معجزه ای رخ دهد و الا همه چیز طبق منطق پیش می رود. بی شک گاهی افرادی پیدا می شوند که به موفقیت های بی شمار و چشمگیری دست یافته اند، بدون اینکه از دانش و مهارتی خاص برخوردار شده باشند و یا دانش و تخصص آن ها به اثبات رسیده باشد. اما ضرب المثلی بی نهایت زیبا مصداق حال این افراد است: (( به پایداری روز دل خوش نکن، که غروبی به همراه دارد)). این نوع موفقیت ها محصول اتفاقی نامیده می شود و اساس و بنیان ناپایداری دارد زیرا تقریبا آن داده های آسمانی و به چنگ آوردن های ناگهانی زودگذر هستند و دوام چندانی نخواهد داشت. برای لحضه ای در آن بالا به پرواز در می آیند ولی ثبات پایدار ندارند، بنابراین جهت استواری موفقیت (( آبکی )) به حساب می آیند. در بسیاری از جهات ما ظاهرا مشاهده می کنیم، افرادی موفقیت چشمگیری را یک شبه تصاحب کرده اند و به طور اتفاقی به آن دست یافته اند در صورتی که اگر دقیق مورد بررسی قرار دهیم، این موفقیت حاصل یک دورانِ ممتد از کوشش ها و تلاش های مستمر بوده است که یک شبه و ناگهانی به مرحله ظهور رسیده است. این موفقیت قدم به قدم که ناگهانی آشکار شده است، ربطی به موفقیت های آبکی ندارد. گام به گام حرکت کردن دو مزیت به دنبال دارد: 

1. شما را تضمین می کند

2. همزمان انعطاف پذیر می گرداند

محفوظات علمی وقتی شما را تضمین می کند، که شما ابزار استفاده از آن را بیاموزد و به طور دقیق وقوف کامل به گفته های خود داشته باشید. طبیعی است، وقتی که شما آگاهانه بدانید که همه چیز را نمی دانید بهتر می توانید مراتب ترقی را طی کنید. با دانش و تخصص کافی در رویارویی با رقبا بهتر می توانید عمل کنید و بر سر ابهامات جزئی نه تنها میدان را خالی نمی کنید بلکه خونسرد اعتراف می کنید: این مطلب را نمی دانم اما سعی می کنم پیدا کنم. زیرا برای یک پرنده در آسمان گاهی شکستگی بال پیش می آید و همزمان به ورطه سقوط می افتد. این مساله برای تمامی رشته های علمی و تمامی سطوح حرفه ای معتبر است. از طرف دیگر هر کس می تواند شما را روی یخ هل دهد، کسی که مایل است کمی بیشتر از حد معمول تجربه کسب کند و بدترین وجه آن این است که خود شما نیز بدانید که از بن و اساس دچار نقص و کمبــــود هستید یعنی کمبودی زیربنایی دارید. و بدان جا هدایت می شوید که هراسان از مهلکه بگریزیرد، از همان موقعیتی که نقد و بررسی بیشتر را می طلبد. دومین مزیت حرکت گام به گام قابلیت انعطاف پذیری است. هر کس می تواند شما را روی سطح یخ وسوسه کند و هل دهد. همان کسی که بیش از حد معمول مایل به تجربه کردن است و از طریق کنجکاوی بیشتر می خواهد شما را گیر اندازد. چنانچه شما راه دانش و معلومات خود را قدم به قدم طی کرده باشید برای تان به مراتب آسان تر خواهد شد که نقطه کلیدی کار خود را تغییر دهید و یا به یک موقعیت جدیدی بروید، چنانچه از موقعیت قبلی خود رضایت نداشته باشید. این جاست که به خاطر مهارت و معلومات مناسب تان شما باز هم با آغوش باز پذیرفته خواهید شد. با این همه اگر دانش خود را سرسری اندوخته باشید و یا با یک شانس خوب موقعیتی را بدست آورده باشید، اوضاع طور دیگری به نظر می رسد. بنابراین خود را به آب و آتش می زنید تا در آنجا خود را نگهدارید. قدم به قدم پیش رفتن به شما انعطاف می بخشد و شما را انعطاف پذیر می کند. دانش و اندوخته های شما مورد استفاده عموم قرار می گیرند و مصادره و غیر قابل استفاده نمی شوند بلکه بنیانی محکم و مستدل جهت گام بعدی به جلو می شود. از این معیار شما می توانید خود را هر چه بیشتر تکامل بخشید و گسترش دهید و چیزهای نو کشف کنید و حس خلاق تان هر چه بیشتر شکوفا شود.

این مطلب ادامه دارد... 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

ابوریحان بیرونی در خانه یکی از بزرگان نیشابور میهمان بود از هشتی ورودی خانه ، صدای او را می شنید که در حال نصیحت و اندرز است. مردی به دوست ابوریحان می گفت هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم و گلدانی خوشبوتر از پیش در پیشگاهش بگذارم بلکه عشقم از آن گذرد و به زندگیم باز آید. دوست ابوریحان او را نصیحت کرده که عمر کوتاست و عقل تعلل را درست نمی داند.  آن زن اگر تو را می خواست حتما پس از سالها باز می گشت. پس یقین دان دل در گروی مردی دیگر دارد و تو باید به فکر آینده خویش باشی.  سه روز بعد ابوریحان داشت از دوستش خداحافظی می کرد که خبر آوردند همان کسی که نصیحتش نمودید بر بستر مرگ فتاده و سه روز است هیچ نخورده. 

میزبان ابوریحان قصد لباس کرد برای دیدار آن مرد، ابوریحان دستش را گرفت و گفت نفسی که سردی را بر گرمای امید می دمد مرگ را به بالینش فرستاده.میزبان سر خم نمود. ابوریحان بدیدار آن مرد رفته و چنان گرمای امیدی به او بخشید که آن مرد دوباره آب نوشید.

 ارد بزرگ اندیشمند برجسته می گوید :

هیچگاه امید کسی را نا امید نکن، شاید امید تنها دارایی او باشد .

  • گروه مهندسی مدیریت ناب

بنام خدا

9.  هر کس تاوان منحصر به فرد خود را می پردازد

گاهی اوقات این گونه به نظر می رسد، آن چه را که با رنج و زحمت و مشقت فراوان به دست می آوریم و گاهی به خاطرش می جنگیم و فنا می شویم، دیگری خیلی راحت به دست می آورد، درست به مثابه یک کادو و هدیه ای که بهایی را برایش نپرداخته است یا در حالی که شما با رنج فراوان به طور قسطی وسایل خانه را جهت تامین نیاز روزمره فراهم می کنید.

چون ما در جهان مادی زندگی می کنیم ماورای این جهان را نمی توانیم درک کنیم. ما فقط ظواهر را می بینیم و نمی توانیم پی ببریم، چه اسراری در پس پرده نهفته است بنابراین نمی توانیم تعیین کننده باشیم ما فقط می توانیم درست به هدف برسیم، زمانی که راه خود را هم درست انتخاب کرده باشیم. اگر به هدف نرسیدیم، دو امکان وجود دارد، یک امکان این است که راه مان و هدف مان اشتباه و امکان دیگر اینکه خیری و صلاحی در آن نهفته بوده است. پس اگر یقین دارک که راه درست و هدف کاملا شفاف بوده است، پس باید بدانیم مصلحتی برای مان در آن نبوده است، پس نباید دلسرد و ناامید شویم.

 یک ضرب المثل هندی می گوید: در مورد هیچکس در ابتدا قضاوت نکن، قبل از آنکه پا در کفش هایش نکرده ای و چند کیلومتری را با آن کفش ها طی نکرده ای.

پر واضح است، کسانی پیدا می شوند که سعادت، لذت و خوشبخی کامل به آن ها روی آورده است و اساسا روز به روز شانس های بهتر به آنها رو می کند. همه ما قبول داریم که آدم، ثروتمند باشد بهتر است تا اینکه فقیر باشد. طبیعی است که آدم زیبا و مشهور باشد بهتر است تا اینکه زشت و گمنام باشد. این پر واضح است افراد نفرت انگیز را کسی دوست نخواهد داشت یا گمنامی را هیچ کس نمی خواهد. با این همه، این گونه افراد خوشبخت تاوان موقعیت فعلی خود را پیشاپیش پرداخت کرده اند، با ایده هایی که خلاقانه طرح ریزی کرده و ارایه داده اند، با سرمایه هایی که در این راه هزینه کرده اند، با موجودیت و با تلاش و جستجوی قبلی خود، و ما امروز به عنوان نظاره گر، نتایج حاصله را می بینیم و خود آن ها نیز از آن لذت می برند اما آیا تاوانی را که آن ها به گزاف پرداخت کرده اند را نیز، می بینیم؟ مسلم است که نمی بینیم و چون نمی بینیم باورمان نمی شود و آیا شما باورتان می شود که دیگری یا حتی خودتان مفت و مجانی به چیزی یا جایی رسیده باشید؟ بدیهی است اولین قاعده بازی زندگی، پرداختن بها و تاوان برای نیل به هدف است پس ما با تین نگاهی به تاوان بعدی در می یابیم که همه چیز آسان به دست نخواهد آمد.

من به این باور قطعی رسیده ام که ما همواره درو می کنیم، آنچه را که با دست های خود می کاریم. از این رو وقتی که ادعا می کنیم، دیگران بدون پرداخت تاوان و بدون هیچ گونه زحمتی و یا جانکندنی به موقعیتی یا به هدفی یا به شانسی نایل می شوند، مثل این است که بگوییم: دیروز گندم کاشتم، امروز جو درو کردم. پس مطمئن باشید آنچه امروز درو کرده اید حاصل بذری بوده که دیروز در زمین کاشته اید و آن چه فردا درو خواهید کرد، حاصل بذری است که امروز بر زمین می کارید و در نظر داشته باشید همان بذری که کاشته اید درو می کنید. این ضرب المثل فقط برای من و شما نیست، نزد همگان هم به طور یکسان معتبر است. وقتی ما به انواع افسردگی ها و ناامیدی ها پی می بریم و به منشا و ریشه آن بر می گردیم، در می یابیم که اول از یک احساس گناه و تقصیر رونی شکل گرفته است. بیهوده نیست که یک ضرب المثل یونانی می گوید: در کارهایت سنجیده عمل کن و همواره خدا را مدنظر داشته باش. وقتی شما به افرادی برمی خورید که باعث می شوند حس حسادت شما تحریک شود، ابتدا خوب و دقیق بررسی کنید. سپس از خودتان سوال کنید: می خواهی جایت را با او عوض کنی؟ البته نه فقط با آن جهات مثبت و خوشایند زندگی او، بلکه با تمامی آن جوانب منفی زندگی اش که به او تعلق دارد. من هیچ کس را سراغ ندارم که تحت این شرایط حاضر باشد جایش را با دیگری عوض کند.

 10-  چرا باید تاوان هر چیز را پیشاپیش پرداخت کنیم؟

مادربزرگم همیشه این سخن حکیمانه بر سر زبانش جاری بود: (( چیزی که بهایی برایش پرداخت نشده باشد، ابدا ارزشی ندارد)). این جمله گویای آن است که فقط ما روی چیزهایی به درستی تخمین می زنیم و برایش ارزش قایلیم که مجبوریم خود را برای به دست آوردنش به زحمت بیندازیم. هر قدر این تاوان سنگین تر باشد، ارزشمندتر می شود و برای به دست آوردنش بیشتر جهد می کنیم. این جاست که می شود تشخیص داد، آیا شما جهد و تجربه فراوان آنرا به دست آورده اید یا یک دفعه و ناگهانی به چنگ آورده اید مانند ارث عمه مرحوم. احساسات ذهنی و درونی ما در جهت خوشبخی، شادی و لذت های مان، همواره نقشی بس اساسی و مهمی را ایفا می کنند. ما قبول داریم که هیچ لذتی بدون رنج به دست نمی آید. بنابراین از طریق پرداختن تاوان، دادن زجر جسمی به خود، این احساس در ما همواره بالا و بالاتر می رود. تصور کنید: لذت نوشیدن یک لیوان آب خنک را پس از یک راه پیمایی طولانی در صحرای خشک. دیگر دلایل و توجیهات در انگیزه های ما نهفته است. حس انگیزه در ما زمانی بالاتر می رود که همه چیز خوب و منظم پیش رود و زندگی طبق آهنگ هماهنگ خویش این روال را طی کند. پس باید در نظر داشته باشید، تاوانی را پرداخت کنید که دارای مفهوم و ارزش واقعی باشد و بدانید: پرداخت هر تاوانی هدیه ای در درون خود دارد. در هر زحمتی سودی نهفته است. در درون هر تاوانی پاداشی نهفته است، که از خودش به مراتب بزرگ تر و ارزشمندتر است، در حالی که شما هنوز در میانه راه رسیدن به هدف قرار دارید پس خود را و جهان اطراف خود را تغییر دهید. به طور یقین، در آن مفهومی نهفته است، برای اینکه شما قیمت این تاوان را بپردازید: زحمت کشیدن، رعایت کردن انضباط و نظم و جان فشانی و تمامی این تلاش ها هرچند مخارج هنگفتی در بردارد، با این همه شما را فقط پیشتاز می کند و در نهایت به جلو هدایت می کند، در عمل هم شما را جهت پیشرفت، ترقی و تکامل شخصیتی سوق می دهد. همان شخصیتی که در حال حاضر و در همین لحظه در شما وجود دارد. از این طریق شما پرداخت این تاوان را به رسمیت می شناسید. بر سر پرداخت تاوان ها ما نباید ناراحت شویم و جا بزنیم بلکه با اشتیاق پرداخت کنیم و نتایج مفید را پس از آن ببینیم. حالا پیش خود ارزیابی کنید که هنگام پرداخت آن بر چه نیروهایی غلبه می کنید: احساس قدرت در شما افزون می شود و به آن نیروی نهفته خود بیشتر پی می برید. شما در می یابید که می توانید مقاومت کنید، حس انعطاف پذیری در شما تقویت می شود. شما دارای مهارت جدیدی می شوید و در نهایت پی می برید که همه چیز را ناگهانی نمی توانید به دست آورید و یا نمی توانید تغییر دهید و یا تبدیل کنید بلکه همه چیز زمان خاص خودش را دارد. همچنین شما روز به روز کامل تر می شوید و دارای شخصیتی مستقل و آگاه تر خواهید شد. حس خودارزشی شما افزون می شود، قدرت استقلال و خودآگاهی در شما بالا می رود، و هر چه بیشتر این تاوان ها را پرداخت کنید، این ویژگی ها در شما بهتر شکل می گیرد و گسترش می یابد. این هدیه الهی و آسمانی بهترین مبنای واقعی و مستدل پرداخت هر تاوانی است، زمانی که از ما سوال می شود چرا بایستی در روی کره خاکی مدام تاوان بپردازیم جواب می دهیم: به این طریق رشد می کنیم و همزمان به هدف می رسیم. این حس بنده شدن مضاعف در ما از میان نرود. پس با خوشحالی هرچه تمام تر تاوان ها را پرداخت کنید. 

  • گروه مهندسی مدیریت ناب