بنام خدا
اغلب
به این نکته واقف هستیم که سلامت روح، بر سلامت جسم تاثیر می گذارد، اما تنها عده
کمی از ما به این شناخت رسیده ایم که عدم سلامتی جسم نیز بر شرایط روحی ما
تاثیرگذار است. هنگامی که جسم خود را به جنبش و فعالیت وا می داریم، احساسات ما
نیز به تبع آن، به حرکت واداشته می شوند، به گونه یی که این دو را نمی توان از هم
متمایز و تفکیک نمود. باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که تحرک و فعالیت،
برانگیخته شدن احساسات را در پی خواهند داشت. هر حرکتی که انجام می دهیم، از
دویدن، دست افشانی کردن، پریدن، تا جزئی ترین و کوچک ترین واکنش های احساسی چون
عضلات صورت، بر ترکیبات بیوشیمیایی بدن تاثیر گذاشته و بر حسب نوع و نحوه فعالیت،
افکار، احساسات و رفتارهای ما را تحت تاثیر قرار می دهند.
آیا نه این است که اگر
وضعیت جسمانی و حالت بدنی خود را به گونه درهم شکسته یی قرار دهید، به تبع آن دچار
افسردگی خواهید شد؟ دانشمندان مدت هاست به مطالعه و جمع آوری اطلاعات درباره تاثیر
احساسات بر بدن انسان مشغولند، اما اخیرا به بررسی و مطالعه چه گونگی تاثیر بدن بر
احساسات نیز علاقمند شده اند. نتیجه یکی از این مطالعات انجام شده نشانگر آن است
که تبسم و خندیدن موجب ایجاد نوعی جریانات بیولوژی و آزاد شدن هورمون هایی در بدن
می شود که در پی آن احساس خوبی از خود و شرایط خود خواهیم داشت. بدین صورت خون
رسانی به مغز بیش تر می شود، اکسیژن بیش تری به مغز می رسد و به تبع آن هورمون های
پیام رسان، گیرنده های عصبی و اعصاب انتقال دهنده پیام عصبی نیز تحریک می شوند.
مشابه همین مکانیسم در سایر حالت هایی که انسان به خود می گیرد نیز روی می دهد.
وقتی چهره وحشت زده، خشمگین یا شگفت زده به خود می گیرد، همان حالت های احساسی نیز
در شما به وجود می آید.
آنتونی رابینز می گوید هنگامی که در طول سال ها خواستم در
زندگی ام تغییری ایجاد کنم، پیش از همه کوشیدم آگاهانه، شیوه راه رفتن و سخن گفتن
خود را عوض کنم و از حرکات، برای بیان غیر مستقیم مقصود خود استفاده کنم. ابتدا
این کار به نظرم کمی احمقانه و تصنعی آمد. اما دیری نگذشت که دریافتم، هنگامی که
می کوشم از فیزیک بدنم به شیوه نو و به گونه یی دیگر استفاده کنم، نظام عصبی مغزم
پیام هایی را دریافت می کند مبنی بر آن که من در آینده چه انتظاراتی از خود دارم.
بدین ترتیب انتظارات و باورهای درونی ام عوض شدند. تفکرم پویا تر شد و رفتار و
حرکاتم، موثر تر نتیجه بخش تر، مثبت تر و گیراتر شد. اما راز موفقیت من در این بود
که از همان ابتدا، به شیوه یی کاملا عامدانه و آگاهانه تمرین می کردم تا پس از
مدتی، به انجام این حرکات عادت کنم و آن گاه این رفتارها برایم آشنا و ملموس شدند،
به گونه یی که در آینده به طور ناخودآگاه از آن ها استفاده کنم و این حرکات با
گوشت و خون من درآمیختند. سرانجام پس از مدتی دیگر به هیچ عنوان نیاز نداشتم
درباره حرکتی که باید انجام دهم، فکر کنم. این کار من، بازیگری نبود، بلکه تنها
روح و سیستم عصبی بدنم را آماده پذیرش عادات جدید، نیروزا و مثبت، کرده بودم.
بعدها فقط شیوه رفتاری انسان هایی را که به من اعتماد به نفس بیشتری می دادند،
تقلید می کردم، بدین صورت که رفتار و حرکات آنان را عینا با همان شدت، الگوبرداری می کردم. بدین ترتیب به دیدگاه های کاملا جدیدی درباره زندگی دست پیدا کرده ام که
دیگران را مقاعد کنم. ممکن است این دستورالعمل که حرکات و رفتارهای خود را عوض کن
تا زندگی ات را عوض کنی به نظر شما بسیار آسان بیاید.
باید بگویم دقیقا همین طور
است. هر اندازه شما قوی تر و بیش تر تلاش کنید حرکات و سکنات خود را عوض کنید، به
همان میزان نیز این رفتارها سریع تر تغییر می کنند. یک پیشنهاد جالب برایتان دارم:
اگر زمانی احساس یاس و نومیدی کردید، به مدت کوتاهی بالا و پایین بپرید. بدنتان را
شل کنید و بی دلیل بخندید. از خود پرسید این مشکلی که هم اکنون با آن روبرو هستم، چه ابعاد مثبتی دارد؟ کجای
این مشکل، کاملا گیج کننده به نظر می آید؟ چه چیزی در این مشکل به نظر عجیب می
آید؟ هنگامی که فیزیولوژی و زاویه دید خود را عوض می کنید، بلافاصله کدورت و تیرگی
را از روح خود می زدایید و متعاقب این امر، قادر خواهید شد به شیوه یی بسیار
موثرتر و بهتر با مشکلی که بر شما مسلط شده بود و قصد دارد شما را از پای درآورد،
مبارزه کنید. آیا کسی در اطرافتان هست خود و یا نحوه حرکاتش مورد پسند شماست و شما
دوست دارید مانند او باشید یا مانند او رفتار کنید؟ به طور مثال فرض کنید شما
فوتبالیست هستید و یکی از بازیکنان بوندس لیگا به شمار می آیید. حالا فرض کنید
توانسته اید به تازگی گلی را روانه دروازه تیم حریف کنید و با این کار به تیم خود
برای راه یابی به مسابقات قهرمانی آلمان کمک کرده اید.
در این صورت شما چه گونه
راه می روید؟ آیا سرتان پایین و شانه هایتان آویزان است؟ یا به عکس ذره ذره بدنتان
فریاد می زند: می یک قهرمان هستم! آیا در این صورت احساسات و رفتارتان تغییر نمی
کند؟ بی شک همین طور است! بدین ترتیب شما در می یابید وقتی مانند شخصی دیگر رفتار
می کنید و از حرکات او الگوبرداری می کنید، همان احساسی را خواهید داشت که آن شخص
دارد. حالا تلاش کنید مثال بعدی را انجام دهید: بایستید و به همراه خواندن و دنبال
کردن سطور بعدی، به یک هدف یا یک آرزو فکر کنید. چیزی که شما به واقع می خواهید تا
در زندگی شما به وقوع بپیوندد. حال بکوشید در مدتی که به آن فکر می کنید، امید را
در خود احساس کنید. بدن خود را در وضعیتی قرار دهید که یک انسان امیدوار، هر چند
که چندان از روند انجام کار مطمئن نیست و با این حال، امید دارد، خود را در آن وضعیت قرار می دهد. حال در وضعیتی قرار بگیرید که امیدوارید روند انجام کار به
خوبی طی می شود. امید دارید آن کار با موفقیت انجام شده و به نتیجه مطلوب برسد.
هنگامی که شما درباره انجام کار مطمئن نیستید و تنها امید دارید آن کار با موفقیت
روبرو شود، چه گونه تنفس می کنید؟ شانه هایتان در چه وضعیتی قرار دارد؟ مرکز ثقل
بدن تان را در کدام قسمت احساس می کنید؟ وقتی امید دارید می توانید به هدفتان
برسید، چه گونه فکر می کنید؟ موارد بالا را در هر دو حالت به انجام رسیدن کار یا
شکست خوردن آن تصور کنید. حال تصور کنید شما دلواپس و نگران هستید و دل شوره دارید
که آیا به هدف تان می رسید یا نه. به شیوه یی کاملا آگاهانه این حالت دلشوره را در
خود به وجود آورید تا با این کار ببینید وقتی دچار چنین حالتی می شوید، با بدنتان
چه می کنید. هنگامی که می خواهید دل واپس باشید، با دستان خود چه می کنید؟ شانه
هایتان را در چه وضعیتی قرار می گیرند؟ آیا تب و تاب، ناآرامی و هیجان را در بدن
خود احساس می کنید؟ تنفس ما کندتر می شود یا این که نفس را در سینه حبس می کنید.
عضلات شما در چه وضعیتی قرار دارد؟ وقتی دلهره دارید و دل واپسید، صدایتان چه
حالتی دارد؟ چه تصوراتی دارید؟ آیا تنها به شکست فکر می کنید؟ چه گونه می توانید
این توانایی را در خود به وجود آورید که هر روز خود را این چنین خوب احساس کنید.
راهی آسان در پیش روی شماست! از انسان های موفق الگوبرداری کنید از فیزیک بدنی
مطمئن و سرشار از اعتماد به نفس آن ها تقلید کنید: مثلا از حرکات دست های آن ها به هنگام صحبت کردن، نحوه تنفس و شیوه راه رفتن آن ها تقلید کنید. بهتر از همه آن است
که حرکات بدنی خود در هنگام رویارویی با فشارهای روحی و احساسی، بر اساس حرکات آن
ها شکل بدهید. دیری نمی پاید که در می یابید این کار نه یک بازی ساده بلکه راهی
برای بهره گیری از ذکاوت شگفت انگیز نهفته در درون تک تک سلول های مغز و بدن
شماست. با به کارگیری این حرکات بذر موفقیت و کامیابی را کاشته و محصولی مطابق با
آن، برداشت خواهید نمود. و آن گاه هنگامی که بعدها با انسان هایی روبرو می شوید که
اعتماد به نفس، موفقیت و شادی آن ها شما را وادار به الگوبرداری می کند، دیگر توجه
تان تنها به حرکات آن ها معطوف نمی شود، بلکه علاوه بر آن، نحوه سخن گفتن آن ها را
نیز مورد توجه قرار خواهید داد.