درس ششم از کامیابی و شکوفایی: پرسش ها همان پاسخ ها هستند!
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ق.ظ
بنام خدا
به دنبال
مطرح کردن پرسش ها می توانید به بهترین وجه ممکن، توجه خود را به سوی مسیرهایی که
می خواهید به آن مسیرها وارد شوید، هدایت کنید. آیا می دانید با مطرح کردن پرسش
های به جا و صحیح می توانید زندگی خود را نجات دهید؟ همین پرسش های صحیح، زندگی لخ
استانیسلاوسکی را نجات دادند. یک شب ارتش رژیم نازی به زور به خانه او وارد شد و
او و خانواده اش را با تهدید و ارعاب به اردوگاه مرگ واقع در کراکائو انتقال
دادند. در این جریان خانواده او در پیش چشمانش به قتل رسیدند. ناتوان و رنجو،
خمیده از بار حزن و اندوه، با حالتی گرسنه، با زحمت و رنج فراوان، از طلوع تا غروب
در کنار سایر زندانیان اردوگاه بسیار سخت کار کرد. چه گونه یک انسان می تواند چنین
رنج و عذابی را تحمل کند و با زحمت و درد بر مشکلات غلبه کند؟ در هر حال او توانست
موفق شود تا رنج های خود را تحمل کرده و بر آن ها فایق آید. او روزی کابوس
وحشتناکی دید و دریافت که اگر تنها یک روز دیگر در آن اردوگاه بماند، حتما کشته
خواهد شد. او ناچار بود از اردوگاه بگریزد و به خود نهیب زده که حتی در شرایطی که
تا به حال هیچ کس نتوانسته بود از آن جا رهایی پیدا کند، او می بایست راه فرار را
پیدا می کرد. توجه او از مبارزه و تحمل آن شرایط، به این پرسش معطوف شده بود: چه
گونه می توانم از این مکان دهشتناک رهایی پیدا کنم؟ و هر بار به این پاسخ می رسید:
این افکار احمقانه را کنار بگذار! رهایی از این جا امکان ندارد. با مطرح کردن چنین
پرسش هایی تو فقط بی دلیل خودت را عذاب می دهی. اما او این پاسخ را نمی پذیرفت و
از خود می پرسید: چه گونه می توانم موفق شوم؟ چه گونه می توانم از این جا رهایی
پیدا کنم؟ باید راهی وجود داشته باشد. سرانجام روزی لخ پاسخ را پیدا کرد. تنها چند
متر دورتر از جایی که او در آن جا کار می کرد، بوی تعفن گوشت گندیده به مشامش
رسید. این بوی زننده از اجساد عریان و متعفن مردان، زنان و کودکانی بر می خاست که
در قسمت مخصوص حمل بار کامیون به روی هم انباشته شده بودند. او به جای فکر کردن به
این که: خداوند چه گونه ناظر چنین جنایتی بوده و مانع از وقوع آن نشده؟ از خود
پرسید: چه گونه می توانم از چنین موقعیتی برای فرار استفاده کنم؟ هنگامی که خورشید
غروب کرد، کمی پیش از آن که زندانیان به سلول هایشان فرستاده شوند، لخ از یک فرصت
استثنایی بهره گرفت، لباس هایش را از تن درآورد و با بدنی عریان، به میان اجساد
انباشته شده در کامیون خزید. او در شرایطی که مجبور بود بوی زننده اجساد و وزن
زیاد آن ها را تحمل کند، خود را به مردن زد و صبر کرد. پس از مدتی صدای روشن شدن
موتور کامیون را شنید و پس از طی مسافت کوتاهی، انبوه اجساد در یک گودالی که از
پیش برای این کار کنده شده و آماده بود، سرازیر شد. لخ هم چنان صبر کرد و وقتی
دیگر هیچ کس را در آن نزدیکی ندید، با بدن برهنه، برای رسیدن به آزادی چهل کیلومتر
راه را دوید. چه عاملی سرنوشت استانیسلاوسکی لخ را از سرنوشت میلیون ها انسانی که
در اردوگاه جان سپرده بود متمایز کرد؟ به حتم علل و عوامل بسیاری در این امر نقش
داشتند، اما یک وجه تمایز در این بود که او پرسشی مطرح کرد و این پرسش را بارها و
بارها با خود طرح کرد و قاطعانه در پی یافتن پاسخ سوال خود بود.
یک پرسش مناسب
در تمام روز دائما برای خود سوالاتی مطرح می کنیم.
این پرسش های ما هستند که مشخص می کنند بر چه چیزهای متمرکز شده ایم، چه گونه می اندیشیم و چه احساسی داریم؟ این
که من موفق شده ام زندگی خود را از پایه و اساس دگرگون کنم، قسمت زیادی از آن بر
می گردد به این که من پرسش های صحیحی برای خود مطرح کردم. با این کار دیگر از خود
نمی پرسیدم: چرا زندگی این قدر با من ناجوانمردانه برخورد می کند؟ و یا چرا طرح
های من همیشه با شکست مواجه می شوند؟ در عوض، از خود سوالاتی کردم که به پاسخ های
مفید و سازنده منتهی می شدند. بخواهید تا به شما اعطا
شود، بجویید تا بیابید: بر در بکوبید تا بر شما گشوده شود. (( انجیل )) در بدو امر به پرسش هایی فکر کردم که به مدد آن
ها می توانستم مشکلات خود را حل کنم. چنین پرسش هایی همواره در رویارویی با مشکلات، مرا یاری می کنند تا به دنبال راه حل ها رفته و آن ها را بیابم.
1. در این لحظه از زندگی من از انجام چه کارهایی یا داشتن چه
چیزهایی لذت می برم؟ دقیقا از چه چیزی در آن، لذت می برم؟ به کمک آن، چه احساسی از
خود خواهم داشت؟
2. در این لحظه از زندگی باید برای انجام چه کارهایی و به دست
آوردن چه چیزی تلاش کنم؟ به واقع برای چه چیزهایی باید تلاش کنم؟ به کمک آن، چه
احساسی از خود خواهم داشت؟
3. به چه کسانی عشق می ورزم؟ چه کسانی به من عشق می ورزند؟ این
عشق دقیقا چه گونه ظاهر می شود؟ به کمک آن، چه احساسی از خود خواهم داشت؟
پرسش های نیروزایی شبانگاهی:
1. امروز چه چیزهایی به دست آوردم؟ چه چیزهایی به دیگران
بخشیدم؟ چه گونه؟
2. امروز چه چیزهایی آموختم؟
3. امروز برای بالا بردن کیفیت زندگی ام چه کارهایی انجام
دادم؟ چه گونه می توانم از دست آوردهای امروز به عنوان سرمایه یی دراز مدت برای
آینده بهره برداری کنم؟